مرثیه سربه زانوی ماتم گذاشته
دستی زغیب، قافیه را «غم» گذاشته
شعرم به سمت کرببلا رفت وحُر شدم
دیدم خدا دوباره مَحَلم
گذاشته
از ماجرای گریه آدم مشخص است
راهی برای توبه ما هم
گذاشته
عشق حسین موهبتی کبریایی است
ماندم چه منتی سرعالم
گذاشته !
صدها هزارسجده به جا آورم کم است
پروردگار فیض دمادم
گذاشته
وقتی حسین آینه رحمت خداست
دیگر چرا عذاب جهنم
گذاشته!؟
روضه بخوان، که دست به نقدیم روضهخوان!
درجیب گریه خرج محرم
گذاشته
باید به فکر زخم گلوی حسین بود
در اشک چشم، فاطمه مرهم
گذاشته
نشنیدهام به جان خودم از کسی هنوز
آقا برای نوکر خود کم
گذاشته!
وحید قاسمی