طرح مذهبی

السلام علیک یا اباعبدالله(ع) 

در عشق تو حالی ست که فانی شدنی نیست ...

وصفش نتوان گفت به کس، دم زدنی نیست 


عشق تو 

در عشق تو، حالى است که فانى شدنى نیست

وصفش نتوان گفت به کس، دم زدنی نیست

این حسن جهانى تو سرحد نشناسد

غیر از دل عشاق برایت وطنى نیست

پیوسته عنایات تو بر ماست مسلم

هر چند که الطاف تو، گاهی علنى نیست

هرگز نشود سائل درگاه تو نومید

چون کار تو، اى رحمت حق، دل شکنى نیست

تو یوسف طاهائى و ، در شرح غم تو

از گفتة "ما اوذی" بهتر سخنى نیست

با خون تو ثبت است به دیوان عدالت

پابنده تر از شرع نبى مدنی نیست

بر ریشه تو، گرچه بسی تیشه عدو زد

بر نخل حیاتت، اثر از تیشه زنى نیست

پیدا بود از منظره کرب و بلایت

دردانة زهرا و علی، گم شدنى نیست

پوشید لباس شرف از یمن تو انسان

اى کشتة عریان که تو را پیرهنى نیست

خجلت زده، شد سرخ، عقیق از لب اکبر

زیرا چو لبش، هیچ عقیق یمنى نیست

از قتل على اصغر شش ماهه عیان شد

جز قصد جنایت، هدف خصم دنی نیست

گیرم که رقیه نبود دخت پیمبر

یک دختر غربت زده، سیلی زدنى نیست

از صلح و قیام حسنین است که اسلام

خود ریشه کن از آنهمه پیمان شکنى نیست

هرگز به حقیقت، نتوان گفت حسینى است

آنکس که (حسانا) ز دل و جان، حسنى نیست

مرحوم حبیب الله چایچیان