دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
دولت آن یافت که در پای تو جان داد ولی
این قبا راست، نه بر قامت هر بی سر و پاست
تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
فؤاد کرمانی