کربلا


حتّی خدا میان حسینیه ی غمش

سوگند خورده است به ماه محرّمش


شبهای قدر محترم و با فضیلت اند

امّا نمی رسند به شبهای ماتمش


امروز نه، غروب همان سال شصت و یک

ما را گره زدند به نخ های پرچمش


این دستمال گریه پر از نور می شود

وقتی به دست روضه ی خورشید می دمش


چشمی که از برای تو گریان نمی شود

باید حواله داد به دست جهنّمش


جانم فدای محتشم خانواده ات

با این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش


علی اکبر لطیفیان


این پست در تلگرام:

https://telegram.me/meynab/976

https://telegram.me/meynab/977


کانال تلگرام می ناب:

https://telegram.me/meynab